قراباغ Garabag
قرهباغ یا قراباغ به ترکی آذربایجانی: (Qarabağ) یکی از تقسیمات سیاسی ایران از دوره صفویه به این سو بود که پس از عهدنامه گلستان به روسیه تزاری واگذار شد. تا ۱۸۴۰ میلادی این منطقه همچنان با عنوان ایالت قرهباغ شناخته میشد اما پس از آن به بخش شوشا تغییر نام یافت، در اتحاد جماهیر شوروی بخشهایی از آن به جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی پیوست، بخش زنگه زور به جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی واگذار شد. و پس از اشغال این منطقه توسط واحدهایی از ارتش شوروی در معیت نیروهای ارمنستان بخش کوهستانیاش که قسمتی از ساکنان آن را ارامنه تشکیل میدادند با عنوان منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی اعلام استقلال کرد.
ریشه شناسی
نام قره باغ از دو کلمه ترکی قره و فارسی باغ به معنی باغ سیاه یا باغ بزرگ بوجود آمده است. این نام اولین بار در منابع گرجی و ایرانی در قرن سیزده و چهارده میلادی آمده است. نام آرتساخ در سنگ نبشته های اورارتو دوران پادشاهی «آیرارات»، (اوشاکان) کنونی به صورت های «آرداخونی» یا «اوردخینی» و «اوردخه» قید شده است که نام آرتساخ از آن مأخوذ است و سرزمینی به این نام در هزاره اول (پیش از میلاد) جزو پادشاهی آیرارات و سپس یرواندیان دودمان اروندی قرار داشت. استرابون در (کتاب جغرافیای) خود قسمت سمت راست رود کورا محل کنونی (قره باغ) را با نام «ارخیستینا» (Orkhistene) به عنوان یک ایالت «هایک بزرگ» (ارمنستان بزرگ) - (ارمنستان = هایاستان) دانسته که به خاطر سوارکارانش شهرت داشته است.
تاریخچه
در دوره صفویه قرهباغ به مرکزیت گنجه یکی از بیگلربیگی های ایران بود. مقام بیگلربیگی که در قرن دهم به طور موروثی به سران ایلات چادرنشین قزلباش می رسید، در قرهباغ در اختیار یکی از شاخه های ایل قاجار بود. در این دوره محال خمسه ارامنه شامل دیزاق، ورنده، خاچین، چله برد و طالش و همچنین برکشاط و خان های ایل جوانشیر و اتوزیکی تابع این بیگلربیگی بودند. در سال ۱۱۵۶ هجری قمری، ملک یکن ضابط محال خمسه ارامنه از بیگلربیگی های گنجه و تفلیس، به خاطر گرفتن چریک از ارامنه به نادرشاه افشار شکایت کرد، نادر نیز طی فرمانی مطالبه چریک از محال خمسه ارامنه را منع کرد بعدتر نیز به گفته عباس قلیآقا باکیاخانوف «حکام گنجه و قراباغ نیز به لقب زیاد اوغلی قاجار از پل خدا آفرین تا قریه شولاور گرجستان بالاتر از پل سنق حکمرانی مینمودهاند. چون در شورای کبرای مغان به سلطنت نادر شاه رضا نداده و در طلب استقرار دولت صفویه بودند، نادرشاه نیز بعد از تمکن بر سریر سلطنت ایران به مقام کسر حشمت و اقتدار ایشان برآمده بسیاری از اهالی قراباغ را به خراسان کوچانده ملکان برگشاط و خمسه را از تحت اختیار ایشان به در کرده و به سردار آذربایجان سپرد» در سال ۱۱۶۱ هجری شمسی، پناه خان جوانشیر مشهور به پناه علی بیگ سارو جلوی جوانشیر از عادل شاه افشار لقب خانی گرفت و به حکومت قره باغ منصوب شد. وی در زمان شاه عباس دوم از ترکستان به قرهباغ آمده بود و در زمان نادرشاه جارچی باشی بود اما بعدتر مورد خشم نادر قرار گرفته بود و از ترس وی به کوهستان های قره باغ گریخته بود. رسیدن به این مقام بدون همکاری ارامنه ممکن نمیشد، پناه خان در این راه با ملک شاه نظربیگ حاکم ورنده متحد شد و وی را به حکومت خاچین گمارد و به همراه وی حکام دنزاق، چله برد و طالش را کنار زد. همچنین پناهخان به درخواست ملک شاه نظربیگ قلعه پناهآباد را ساخت که بعدها به شوشی شهرت یافت. پس از بی نتجیه ماندن درگیری پناه خان با فتحعلیخان افشار، فتحعلیخان که پیشنهاد صلح داده بود با نیرنگ ابراهیم خلیلخان فرزند پناه خان را به اسارت به ارومیه برد. پناه خان نیز برای نجات پسرش با لشکر کریم خان زند که برای سرکوب فتحعلی خان آمده بود همراه شد. پس از آن کریم خان پناه خان را با خود به شیراز برد و ابراهیم خلیل خان را به حکومت قره باغ منصوب کرد. تا پیش از برآمدن آقامحمدخان، ابراهیم خلیلخان نه تنها بر قرهباغ که بر ایروان، نخجوان و گنجه نیز حکم راند. آقامحمدخان قاجار پس از نشستن بر تخت، از ابراهیم خلیلخان خواست تا از دولت مرکزی اطاعت کند، وی نیز در سال ۱۲۰۷ پسرعمویش عبدالصمدبیگ را به رسم گروگان به تهران فرستاد و ابراز اطاعت کرد. اما در جریان یکی از درگیری های آقامحمدخان و زندیان عبدالصمدبیگ فراری ناموفق انجام داد و به همین دلیل نیز به دست شاه قاجار کشته شد. این مسئله و اینکه ابراهیمخلیل خان آقامحمدخان را همانند بسیاری از دیگر رقبایش می دید به تیرگی روابط این دو انجامید. در سال ۱۲۰۹ آقامحمدخان به قصد تسخیر قرهباغ از ارس گذشت، در محاصره قلعه شوشی جواد خان قاجار و ملیک مجنون چله بردی و نیروهای ارمنی وی را همراهی میکردند. به علت نداشتن توپ های قلعهکوب، خان قاجار نتوانست قلعه را فتح کند و به پیشنهاد ملیک مجنون به تفلیس لشکرکشی کرد. با فتح تفلیس و متواری شدن اراکلیخان، دیگر خان های قفقاز اظهار اطاعت کردند، آقامحمدخان که در پی تسلیم ابراهیم خلیلخان بود در نهم ذیحجه سال ۱۲۱۱ عازم شوشی شد، ابراهیم خلیلخان نیز از ترس به داغستان گریخت، در همان زمان آقامحمدخان در کنار قلعه شوشی به قتل رسید. با شنیدن این خبر ابراهیمخلیلخان به شوشی بازگشت و قدرتی بیش از پیش یافت. ابراهیم خلیلخان جنازه آقامحمدخان را با احترام در شوشی دفن کرد و منتظر دستور از تهران ماند. با برتخت نشستن فتحعلیشاه خان سیاستی دوگانه را در پیش گرفت. از سویی اطاعت خود از دربار تهران را نشان میداد به گونهای که پسرش ابولفتحخان را به نزد شاه ایران فرستاد و دخترش آغابگم معروف به آغاباجی را نیز به عقد او درآورد دوباره به خانی قراباغ رسید، از سوی دیگر استقلال خویش و توافق بر قدرت های همجوار را با رابطه حسنه با روسیه حفظ میکرد. با ورود ژنرال پاول سیسیانوف به قفقاز، ابراهیمخلیلخان رسماً به اطاعت روسها درآمد و قرهباغ را به روسها واگذار کرد. در سال ۱۲۱۸ سیسیانوف پس از سه روز محاصره گنجه را گشود، در این درگیری جوادخان زیاد اوغلی قاجار، آخرین خان گنجه و ملیک مجنون چله بردی کشته شدند. ملیک مجنون پیشتر بر اثر فشارهای ابراهیم خلیلخان، به همراه هزار خانواده ارمنی به گنجه پناه برده بود و جوادخان ایشان را در محله شامشاری اسکان داده بود و ملیک را مسئول ارامنه کرده بود. عباس میرزا ولیعهد ایران پس از آگاهی از پیمان روس ها و ابراهیم خلیلخان برای سرکوب وی از آذربایجان به قرهباغ لشکر کشید و توانست در دو نبرد نیروهای خان را که روسها نیز همراهیاش میکردند شکست دهد. در سال ۱۲۲۰ خان سیسیانوف را به قلعه شوشی راه داد و فرمانده روس اختیار قلعه را به دست گرفت. خان که از این شرایط ناراضی بود به عباسمیرزا نامه نوشت و شفاعت خود را نزد شاه خواستار شد. اما در سال ۱۲۲۲ روسها که توسط نوه خان، جعفرقلیخان از ارتباط وی با ایران آگاه شده بودند شبانه او و ۳۱ تن از بستگان اش از جمله دختر و همسرش را به قتل رساندند. پس از قتل ابراهیمخلیلخان، روسها نه تنها قرهباغ را به جعفرقلیخان نسپردند بلکه قصد تبعید وی به سیبری را داشتند، خان نیز که از دست روس ها گریخته بود به همراه ایل جبرائیللو به ایران آمد و عباسمیرزا وی را حاکم قراجه داغ کرد. پس از دوره دوم جنگهای ایران و روسیه در ربیعالاول سال ۱۲۴۲ مهدی قلیخان یکی از فرزندان ابراهیمخلیلخان به دستور حکومت ایران، ایلات قره باغ را به سوی قراجه داغ کوچ داد.
ایالت قره باغ
پس از انعقاد قرارداد گلستان و ترکمانچای روسها اقدام به کوچاندن ارامنه ایران به منطقه تحت تسلط خود شدند و ایالات مسلمان نشین ایروان و قره باغ را برای اسکان ارامنه تازه وارد در نظر گرفتند. پس از جنگهای عثمانی و روسیه ارامنه مناطق شرقی امپراطوری عثمانی که همراه روسها علیه عثمانیها وارد جنگ شده و پیروزیهایی بدست آورده بودند پس از عقب نشینی روسها مجبور مهاجرت به داخل مرزهای روسیه شده و ترکیب جمعیتی خان نشین ایروان و قره باغ را به نفع ارامنه تغییر دادند.
جمعیت شناسی
آدری آلتستادت در کتاب خود با عنوان ترکان آذربایجان: قدرت و هویت زیر فرمان روسها ادعا میکند که پس از جدایی این ناحیه از ایران بیشتر جمعیت آن را آذربایجانیها تشکیل میدادند بطوریکه در سال ۱۸۳۲ میلادی ۶۴٫۸٪ از مردم قره باغ را آذربایجانیها تشکیل میدادند. و بعدها سیاست روسها مبنی بر اسکان ارامنه در مناطق مسلمان نشین موجب دگرگونی ترکیب جمعیتی این ناحیه شد بطوریکه از جمعیت ۱۹۲۰۰۰ نفری قره باغ در سال ۱۹۸۸ میلادی ۷۶٪ آنان را ارامنه و ۲۳٪ را آذربایجانی ها و بقیه را روسها و کردها تشکیل می داده اند. اما پروفسور جورج بورنوتیان؛ آدری آلتستادت را متهم به تحریف میکند و میگوید که آماری که آلتستادت بکار بردهاست، در رابطه استان قره باغ در زمان حکومت روسها است و نه قره باغ کوهستانی (یا همان نگورنو قره باغ) فعلی امروز. در همان آمار روسها، جمعیت ارمنیان متمرکز در ۳۸٪ مساحت قره باغ ولی بطور فشرده تقریباً در یک ناحیه قره باغ کوهستانی می بود، و بنابراین، اکثریت مطلق قره باغ کوهستانی ارمنی- نشین بوده است. نهایتاً در میان جنگ قره باغ همة اهالی آذربایجانی ها منطقه آواره و به جمهوری آذربایجان پناهنده شدند.
تغییرات جمعیتی
توأم با دشمنی شکل گرفته بین روسها و قاجاریان، سیاست های دولت تزاری روسیه در راستای حمایت از جمعیت مسیحیان خارج از قلمرو روسیه قرار گرفته بود که موجب جلب توجه هرچه بیشتر ارامنه به سوی روسیه شد. حتی قبل از جنگ های ایران و روس در سال ۱۷۹۳ ارامنه با ارسال نامه و گسیل هیئت از روسیه تقاضای کمک کردند و در زمان کاترین کبیر فرمانی باری اعطای تسهیلات برای مهاجرت ارامنه به قفقاز صادر شد. در عوض محبت روس ها نسبت به ارامنه سراسقف ارمنی ار. گیوتینسکی در ۲۲ می ۱۷۹۶ از ارامنة دربند خواست که دلاوری خود را نزد روس ها اثبات و خود را از تسلط مسلمانان آزاد سازند. ریمسکی کویساکوف، ژنرال ارتش روسیه ضمن تقدیر از تلاش های سر اسقف اظهار امیدواری میکند که ارامنه تدارکات ارتش روسیه را به رود کر بیاورند. نقشی که ارامنه در پیشروی روس ها به گنجه داشتند نیز بسیار مهم بوده است. در این زمینه سویتوخوفسکی به نامه ای اشاره میکند که در آن ورتسف - داشکف به نیکلای دوم امپراتور روسیه در مورد خدمات ارامنه مینویسد: خط مشی روسیه از زمان پطر کبیر مبتنی بر حسن نیت با ارامنه بوده است که ایشان نیز با کمک های همه جانبه خود در طول جنگ ها آن را جبران کردهاند. ارامنه بعد از افتادن قفقاز به دست روسیه به ایفای نقش خود ادامه داده و در راستای سیاست های روسیه تزاری در دوره های مختلف در مناطق مسلمان نشین سکنی یافتند. در بیانیهای که لازاروف در حین جنگ های ۱۸۲۸–۱۸۲۹ روس و عثمانی خطاب به ارامنه ایران و عثمانی صادر کرده است آن ها را به زندگی توأم با امنیت و سعادت در محال های ایروان، نخجوان و قره باغ و در اختیار داشتن مزارع حاصلخیز و معافیت از مالیات ها وعده میدهد. در عهده نامه هایی مانند گلستان و ترکمانچای نیز در جهت تسهیل مهاجرت ارامنه به قفقاز موادی گنجانده شده بود که در عهدنامه ادرنه در سال ۱۸۲۹ که یکسال بعد از ترکمانچای و بین روسیه و عثمانی منقعد شد، نیز چنین مواردی تکرار شد. در این زمان تنها مشکل پذیرش مهاجرین از طرف ساکنین بود که در برخی اسناد وجود نگرانی در بین روس ها را تأیید می کند. در قسمتی از نامه گریبادوف به پاسکویچ فرماندار قفقاز در طی همین جنگ نوشته است که: ما باید مسلمانان را قانع سازیم که این وضع موقتی است و باید ترس آنها را از اینکه ارامنه ممکن است زمین هایی را که در آن اسکان داده شده اند برای همیشه تصاحب کنند، از بین ببریم. همراه با تضعیف نفوذ قاجار در قفقاز مهاجرت مسلمانان به سمت قسمت های خارج از قلمرویی که تحت نفوذ تزارها قرار گرفته بود، شروع شده بود که یکی از این بخش ها قره باغ بود. در زمان جنگ های دوم ایران و روس عباس میرزا ایلاتی را از قره باغ به داخل ایران کوچانید. باکیخانوف در این زمینه مینویسد: نایب السلطنه عزیمت قراباغ کرده جمعی را به سرکردگی امیرخان قاجار و به اتفاق جعفر قلی آقا به کوچانیدن جبرئیللو و سایر ایلات قراباغ مأمور. همچنین در سال ۱۸۱۶ میلادی و در میانه جنگ ایران روس ۴ هزار خانوار مسلمان به همراه ابوالفتح آقا، پسر ابراهیم خلیل خان، قره باغ را ترک کردند. اولین منبع رسمی دربارة جمعیت قره باغ مربوط به سرشماری ۱۸۰۵ است جمعیت آن ده هزار خانوار نفر ذکر شده است. در سال ۱۸۰۸ در نتیجه جنگ ایران و روس جمعیت قره باغ به ۷ هزار و ۷۴۷ خانوار کاهش می یابد و درست بعد از معاهده گلستان ۳۹۰ خانوار ارمنی در شوشا اسکان داده شدند. در سال ۱۸۲۳ از ۶۲۵ روستای قره باغ ۴۷۸ روستا مسلمان نشین گزارش شده است بنا به گفته رضوانی نیز حدود ۳۵ تا ۴۵ هزار ارمنی از ایران به جنوب قفقاز مهاجرت کردند. یک هیئت انگلیسی که بعد از جنگ های ایران و روس از شوشی دیدار کرده است، گزارش می دهد که عمده ساکنان شهر مسلمان و عموماً شیعه هستند. بنا به نوشته توماس داول ۹۰ درصد جمعیت شوشا تا همین اواخر و قبل از شروع جنگ قره باغ نیز مسلمان بوده است. براساس آماری که موگیلوسکی و ژنرال ارملوف در سال ۱۸۲۳ ارائه دادهاند در ایالت قره باغ ۹۰ هزار نفر در ۶۰۰ روستا زندگی میکردند که ۱۵۰ تا از آنها ارمنی نشین بودهاند. همچنین در شهر شوشی هزار و ۴۸ خانوار مسلمان و ۴۷۹ خانوار ارمنی زندگی می کردهاند. بنابه گفته امیر احمدی براساس سرشماری نفوس سال ۱۸۹۸ در قره باغ ۵۴ هزار و ۸۷۱ خانوار وجود داشت است که ۲۹ هزار و ۳۵۰ خانوار ترک بودهاند. به این ترتیب جمعیت ارامنة قره باغ از ۹ درصد در سال ۱۸۲۳، به ۳۵ درصد در میانه قرن نوزدهم، ۴۰ درصد در اواخر قرن نوزدهم رسیده که در پایان جنگ جهانی اول به ۷۰ درصد جمعیت قره باغ افزایش پیدا کرده است. بعد از آن نیز سیاست مهاجرت ارامنه منجر به این شد که نهایتاً در سال ۱۹۷۹ حدود ۷۶ درصد از جمعیت قره باغ را ارامنه تشکیل می دادند. این رقم در سال ۱۹۹۴ بعد از اخراج کامل ترکها از قره باغ به ۱۰۰ رسیده است. همچنین با وجود اینکه جمعیت خود ارمنستان در طی سال های جنگ و بعد از آن دائماً رو به کاهش بوده است، جمعیت قره باغ همواره افزایش داشته است.
وضعیت فعلی
در تقسیمات اداری شوروی بخشی از جمهوری آذربایجان بود. در سال ۱۹۸۸ نیروهای ارمنی جنگ خود را برای تصرف این زمین ها آغاز کردند. مدتی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جنگ تشدید شد، و در سال ۱۹۹۴ پس از اینکه ارتش ارمنستان این بخش ها را به تصرف خود درآورد، جنگ با آتش بس تمام شد. مقامات این ناحیه خود را یک کشور مستقل میدانند، ولی تا امروز هیچ کشوری این جمهوری خود خوانده را به رسمیت نشناخته است. سازمان ملل نیز هنوز این ناحیه را بخشی از خاک جمهوری آذربایجان می داند و در مکالمات رسمی و غیررسمی در جهان (از جمله ایران) در هنگام نام بردن از این ناحیه یا رهبران آن، با لفظ «خودمختار» بیان می شود. از زمان اشغال قره باغ تاکنون، شورای امنیت سازمان ملل چهار قطعنامه صادر کرده است. قطعنامه ۸۲۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۹۳ طی نشست ۳۲ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ رای ممتنع تصویب شد. در این قطعنامه بر غیرقابل قبول بودن تغییر مرزهای بینالمللی و ممنوعیت توسل به زور در تصرف سرزمین های دیگر کشورها تاکیده شده و در بند یک آن خواستار توقف هرچه فوری همه مخاصمات و فعالیت های خصمانه و بر قراری آتش بس دائم و همچنین خروج فوری نیروهای اشغالگر از کلبجر و سایر نقاط اشغالی جمهوری آذربایجان شده است. در قطعنامه ۸۵۳ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۲۹ ژوئیه ۱۹۹۳ طی نشست ۵۹ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ ممتنع تصویب شد، بر حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان و سایر کشورهای منطقه تأکید شده است. در بند یک این قطعنامه، تصرف منطقه آقدام و سایر مناطقی که در آن زمان از قلمرو جمهوری آذربایجان به اشغال درآمده است، محکوم شده است. در بند ۳ همین قطعنامه نیز توقف فوری همه مخاصمات و عقب نشینی بی قید و شرط نیروهای اشغالگر از منطقه آغدام و دیگر مناطق اشغالی آذربایجان آمده است. در بند نهم نیز از دولت ارمنستان خواسته شده است که با اعمال نفوذ مؤثر بر قره باغ جهت رسیدن به توافق در اجرای قطعنامه ۸۲۲ و ۸۳۵ و پذیرش طرح پیشنهادی گروه مینسک توسط طرف ارمنی اقدام کند. قطعنامه ۸۷۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۱۴ اکتبر ۱۹۹۳ طی نشست ۹۲ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ ممتنع تصویب شد، دوباره بر قطعنامههای ۸۲۲ و ۸۵۳ تأکید شده است. در بند اول از طرفین خواسته شده است با گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری در اروپا برای برقراری آتش بس دائم و مؤثر با همکاری و مساعدت فدراسیون روسیه همکاری کنند. در بند ۱۲ آمده است که موضوع اشغال اراضی جمهوری آذربایجان به صورت فعال در شورای امنیت مورد بررسی قرار گیرد.
قطعنامه ۸۸۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۲ نوامبر ۱۹۹۳ طی نشست ۳۳۱۳ام با ۱۵ رای موافق، ۰ مخالف و ۰ ممتنع تصویب شد. در این قطعنامه از تشدید مخاصمات مسلحانه به عنوان نقض آتش بس و کاربرد نیروی نظامی در پاسخ به این نقض، به ویژه منطقه زنگیلان و هورادیز جمهوری آذربایجان ابراز نگرانی شده و بر حاکمیت و تمامیت ارضی تأکید و بر غیرقابل تغییر بودن مرزهای بینالمللی و ممنوعیت توسل به زور جهت تصرف سرزمین دیگران تأکید شده است. در بند دوم از دولت ارمنستان میخواهد از نفوذ خود بر ارامنه قره باغ برای به دست آوردن رضایت آنان استفاده نموده و با اتکا به قطعنامههای ۸۲۲، ۸۵۳ و ۸۷۴ تضمین نماید که عوامل درگیر در مناقشه از عملیات استفاده ننمایند.
در یکی از آخرین اقدامات بینالمللی در خصوص مناقشه قره باغ، پارلمان اروپا در نشست ۲۳ اکتبر خود در استراسبورگ به اصلاحیه قطعنامهای درخصوص تقویت روابط با کشورهای عضو برنامه همسایگی شرقی و همچنین موفقیت ها و ناکامی های موجود رأی مثبت داد. در بند ۱۶ این قطعنامه همچنین به مناقشات موجود در مناطق عضو برنامه همسایگی شرقی اشاره شده است و بر مشارکت فعال اتحادیه اروپا در حل مسالمت آمیز این مناقشات تأکید کرده و موضع خود را در قبال اشغال خاک یک کشور از سوی کشوری دیگر یادآور شده است. در متن این قطعنامه به ویژه تأکید شده، که حل مناقشه قره باغ باید براساس چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که در سال ۱۹۹۳ و براساس اصول گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا و اصول مندرج در بیانیه مشترک ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۹ در لاکویلا صورت پذیرد.
تقسیمات اداری اصلی
استان ها و شهرستان ها
· شهر خان کندی
· خوجالی
· قسمت شرقی رایون کلبجر
· قسمت غربی رایون ترتر
· خوجهوند
· شهر شوشا
تقسیمات اداری ارامنه
بخش بندی استانی نیروهای ارمنی حاکم برای منطقه قرهباغ (به منطقه خود میگویند:Արցախ، تلفظ:آرتساخ) به این شرح است: (نامهای ترکی آذربایجانی آن استان ها در کمانه آمده است.
· آسکران (شامل رایون خوجالی)
· هادروت (بخشی از خوجهوند)
· مارتاکرت (بخش هایی از کلباجار و تارتار)
· مارتونی (بقیه خوجهوند)
· شاهومیان (بخشی از نفتالان)
· شهر شوشی (شوشا)
· شهر استپاناکرت
Saeidi Arman
https://get.cryptobrowser.site/2738817